مکه که رفتم خیال میکردم تمام گناهانم پاک شده است
غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده وتمام درستهایم
به نظرم خطا انگاشته ونوشته شده بود...در مکه دیدم
هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست...فقط دوست دارند
زودتر به خدا برسند وگناهان خویش را بزدایند غافل از اینکه
آن دوره گرد خود خدا بود...در مکه دیدم خدا نیست وچقدر
باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانهء خویش برگردم
ودر همان نماز سادهء خویشتن تصور خدا را درکمک به مردم
جستجو کنم...آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن
به مکه ایست که خدا در آن نیست...
ای واییییییییی . . .
نظرات شما عزیزان:
سفری باید کرد تا به عمق دل یک پیچک تنها که چرا ، این چنین سخت به خود می پیچد ، شاید از راز درونش بشود کشفی کرد، شاید اوهم دلتنگ است؛
شاید….gif)
شاید…
.gif)
برچسبها:
تاريخ : جمعه 5 تير 1394برچسب:حسین پناهی, | 18:42 | نویسنده : حسین ** |